????برای شنیدن نوشته، اینجا را کلیک کنید.????
شاهنامهخوانی از زبان فردوسی خردمند - شمارهی ۴۶
شبِ اورمزد آمد و ماه دی
چاپ شده در رومه ستاره صبح در تاریخ ۳۰ آذر ۹۸
نویسنده: علیرضا قراباغی
گوینده: زهرا آقانصیری
موسیقی: فیل رِی
فرارسیدن شبِ اورمزد و ماه دی، اشارهی زیبای فردوسی خردمند به شبی است که فردای آن اول دی خواهد بود. زیرا نام نخستین روز همهی ماهها، اورمزد یا هرمز است. همچنان که آغاز سال نو یعنی اورمزد فروردین را فردوسی گاه «هرمز فرودین» یا «هرمز فوردین» نامیده است، شب یلدا را هم با نام شب «اورمزد دی» مشخص کرده است. فردوسی بزرگ این ظرافت زیبا را هم به کار برده که این مصراع را در داستان درگذشت هرمز اول ساسانی قرار داده است تا معنای دوگانهای از آن بهدست دهد زیرا آمدن شب اورمزد، به درگذشت هرمز هم اشاره دارد. ولی زیباتر و پر مفهوم تر از آن، دنبالهی مصراع است.
شبِ اورمزد آمد و ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می.
چه چیزی در فرهنگ ایرانی نهفته است که در چیرگی کامل سیاهی، در درازترین شب سال، شادمان است؟ این روحیه از چیزی جز امید و اطمینان به آیندهی درخشان بر نمیخیزد. ایرانی در سخت ترین شرایط، امیدوار است و دل خود را شاد نگه میدارد زیرا میداند که به گفتهی سیندخت، «این شب آبستن است» و از آغاز دی، خورشید ایران دوباره به دنیا میآید و نور، هر روز بیشتر نیرو خواهد گرفت. فردوسی بزرگ همواره این امید به پاکی و رستگاری را در فرهنگ ایران میدمد و گرچه از بخت، ستاره، اختر، بُوِش و مانند آن بسیار یاد میکند ولی در پس این واژه ها، «خرد» را می نشاند. اگر جایی از بیچارگی و بداختری سخن میگوید، دلیلی خردمندانه و علمی برای آن میآورد. گاه نشان میدهد که رویدادی چون فرارسیدن شب یلدا ناگزیر است و تنها باید بردبار و امیدوار بود. همچنان که از زبان فرانک به فریدون جوان میآموزد که برای راندن ضحّاک بیگانه و اشغالگر، باید چشمبهراه زمانی باشد که نیروی دشمن سست گردد.
گاه نشان میدهد که پیروزی در کوتاه مدت به دست نمیآید و شکست شرافتمندانه میتواند پیروزی آینده را به ارمغان آورد. همچنان که قباد پیر، در حملهی تورانیان، با آن که میداند در نبرد با بارمان کشته خواهد شد، ولی برای دفاع از شرافت خود و سربلندی نام ایران در برابر دشمن، به کام مرگ میرود و جانفشانی میکند. نوذر در آن هنگام بهجای حضور در قلب سپاه، در سراپردهی خود نشسته و گریان است. ولی با مرگ قباد، شاه نوذر به میدان میآید و با افراسیاب چنان میجنگد که فردوسی با گفتنِ «شهان را چنین کی بُوَد کارزار»، این نبرد را میستاید.
گاه نیز دانای توس نشان میدهد که برانگیختن دشمن قوی پنجه خردمندانه نیست و نباید به قول ناصر خسرو به دست خود، اختر خویش را بد کرد و از فلک، چشم نیک اختری داشت. در همان داستان هرمز ساسانی، از زبان او این اندرز را میگوید:
هر آن کس که با آبِ دریا نبرد
بجوید، نباشد خردمند مرد.
آب دریا نشانهی بیکرانگی، و پرشماریِ نیروهای دشمن است. همچنان که در نبرد پشنگ نیز با سنجش نیروهای نوذر و افراسیاب، شکست ناگزیر ایرانیان را با این بیت به خواننده یادآور میشود:
نبُد شاه را روزگارِ نبرد؛
به بیچارگی، جنگ بایست کرد.
اَبا لشکرِ نوذر، افراسیاب
چو دریایِ جوشان بُد و جویِ آب.
سپاهیان توران به اندازهای زیاد بودند که همواره شماری از آنان استراحت میکردند و افراسیاب با جابجا کردن نیروها و به میدان آوردن دستههای تازه نفس، جنگ را پیوسته ادامه میداد تا جایی که ایرانیان حتی فرصت برداشتن کشتگان خود از روی زمین و دفن کردن آنان را هم نداشتند:
از ایرانْسپه بیشتر خسته شد؛
وز آن روی، پیکار پیوسته شد.
به بیچارگی، روی برگاشتند؛
به هامون بر، افگنده بگذاشتند.
دلِ نوذر از غم پر از درد بود؛
که تاجش، از اختر، پر از گَرد بود.
***فردوسی بزرگ گرچه در این موارد از اختر سخن میگوید، ولی دلیل منطقی شکست ایرانیان را نشان میدهد. پیش از آنکه پشنگ به فکر دستاندازی به ایران بیفتد، این بیدادگری نوذر بود که شورش مردم را در پی داشت و بحران داخلی زمینهساز هجوم بیگانگان شد. تا آنجا که حتی با فروکش کردن بحران هم نوذر نتوانست نیروی لازم را برای رویارویی با دشمن بسیج کند.
اورمزد ,نوذر ,فردوسی ,دشمن ,میدهد ,نشان ,نشان میدهد ,درگذشت هرمز ,فردوسی بزرگ ,فردوسی خردمند منبع
درباره این سایت