????برای شنیدن نوشته، اینجا را کلیک کنید.????

همی خوانَد آن کس که دارد خرَد - شماره‌ی ۲۲

یلدا در شاهنامه

چاپ شده در رومه اعتماد در تاریخ ۳۰ آذر ۹۸

نویسنده: علیرضا قراباغی

گوینده: عدنان حسین نژاد

موسیقی: ضربان خسته تکرار، از بهداد بابایی و نوید افقه

 

اردشیر بابکان پایه‌گذار شاهنشاهی ساسانی بود که پس از اشکانیان، چهار سده بر ایران حکومت کردند. پس از او پسرش شاپور و سپس فرزند او هرمز بر تخت نشست. هرمز اول یا آنچنان‌که در شاهنامه نامیده می‌شود اورمزد شاپور، پادشاهی دادگر و همچون پدر پایبند به تسامح بود تا جایی که در زمان او نیز مزداپرستان، مسیحیان، یهودیان و بوداییان در کنار هم زندگی می‌کردند و هم مانی و هم موبدان زرتشتی می‌توانستند اندیشه‌های خود را آزادانه و به گستردگی در میان مردم تبلیغ کنند. ولی دوران حکومت او یک سال بیشتر به درازا نکشید و در هنگام مرگ، سفارش‌هایی به برادر بزرگتر و جانشین خود بهرام می‌کند که فردوسی بزرگ آن‌ها را به شکلی بسیار دلنشین و آموزنده در شاهنامه آورده است. گرچه در شاهنامه، بهرام نه برادر هرمز، بلکه پسر او به‌شمار آمده است. در پایان این وصیت‌نامه، خردمند توس می‌نویسد:

شبِ اورمزد آمد و ماهِ دی؛

ز گفتن بیاسای و بردار می.

در این ایهام زیبا، شب اورمزد هم به معنای پایان زندگی هرمز است، و هم نخستین روز ماه را می‌رساند زیرا می‌دانیم که ایرانیان سی نام برای هر یک از روزهای ماه داشتند و روز نخست هر یک از دوازده ماه را به نام آفریننده‌ی جهان، هرمز یا اورمزد می‌نامیدند. برای نمونه «هرمز فرودین» همان نخستین روز سال است. پس شب اورمزد در ماه دی، اشاره به شب یلدا یا شب چلّه است. البته در این برداشت، باید شب اورمزد را به معنای شبی بگیریم که فردایش اورمزد خواهد بود، همچنان که منظور از شب جمعه، شبی است که فردایش آدینه خواهد بود. دقت و ظرافت فردوسی آنچنان بالاست که به خواننده گوشزد می‌کند آنچه جشن گرفته می‌شود، درازترین شب سال نیست، بلکه فرا رسیدن خورشید روز پس از آن است و شب اورمزد، یعنی پیروزی نور بر تاریکی است که شادباش دارد و پس از شب یلدا، هر روز چیرگی بیشتر می‌یابد و بساط شب را کوتاه‌تر می‌کند. نکته‌ی ظریف دیگر آن است که فردوسی برگزاری جشن های ملی و مراسم باستانی ایران زمین را برتر از درگذشت آن و این می‌داند و درباره‌ی مرگ هرمز، به این بسنده می‌کند که بگوید شیوه‌ی همیشگی روزگار، همین آمدن و رفتن است.

چنین بود، تا بود، گردان سپهر:

گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر.

دانای توس با آن ایهام زیبا می‌گوید گرچه شب زندگی هرمز فرا رسید، ولی آسایش و شادمانی را نباید کنار گذاشت. او حتی با آوردن «ز گفتن بیاسای»، به خود تعطیلی می‌دهد و کار سرودن شاهنامه را در شب یلدا کنار می‌گذارد تا در جشن و شادمانی شرکت کند. باز هم از این ظریف‌ تر، شاید حتی به بهرام خرده می‌گیرد که چرا برای عزای هرمز، کارهای کشور را رها کرده است تا تخت شاهی بیکار بماند و گذشت روزها بر آن گرد نشانَد:

چهل روز، بُد سوگوار و نِژَند؛

پر از گَرد و بیکار تختِ بلند.

نکته‌ی دیگر آن است که فردوسی خردمند در شاهنامه، گاهشمار یزدگردی را پایه‌ی گفتن روزها قرار نداده است و از گاهشمار اعتدالی بهره برده است. در زمان ساسانیان رسم بر این بود که آغاز به تخت نشستن هر شاه را سال نخست به شمار می‌آوردند، هر سال را ۳۶۵ روز در نظر می‌گرفتند و از آنجا که هر سال نزدیک به پنج ساعت و نیم بیشتر است، هر ۱۲۰ سال یک ماه بر سال می‌افزودند. از آنجا که یزدگرد آخرین شاه ساسانی بود، بخشی از ایرانیان به‌ویژه زرتشتیان شاید به امید بازگشت دوباره‌ی حاکمیت ملی، همان گاهشمار یزدگردی را پایه‌ی تاریخ خود گذاشتند و کم‌کم میان روزهای سال با روزهای واقعی فصل‌ها فاصله افتاد. تا جایی که میان نوروز واقعی با نوروز یزدگردی، در زمان جلال‌الدوله ملکشاه سلجوقی هجده روز فاصله افتاده بود. از آن پس با همکاری ریاضیدانان ایرانی از جمله خازنی و حکیم عمر خیام، گاهشمار جلالی پایه‌ی کار قرار گرفت که با گاهشمار اعتدالی هماهنگ بود. ولی این به معنای آن نیست که ایرانیان پیش از آن با گاهشمار اعتدالی ناآشنا بودند. در بندهشن می‌خوانیم: «هنگامی که خورشید از نخستین خرده‌ی بره فراز رفت، روز و شب برابر بودند، که هنگام بهار است. سپس چون به نخستین خرده‌ی خرچنگ رسید، روزها بلندترین و آغاز تابستان است. چون به خرده‌ی ترازو رسید، روز و شب برابر و آغاز پاییز است. چون به خرده‌ی بز رسید، شب‌ها بلندترین و آغاز زمستان است». پس ایرانیان از دیرباز آغاز فصل ها را با صورت‌های فلکی بره یا حمل، خرچنگ یا سرطان، ترازو یا میزان، و بز یا جَدی می‌شناختند. فردوسی نیز زمانی که از شب اورمزد دی سخن می‌گوید، درست به شب یلدا اشاره دارد.

چه نیکو خواهد بود اگر به پاس این خردمندی‌های حکیم توس، در شب یلدا بخشی از اندرزهایی را که فردوسی از زبان هرمز ساسانی در بیش از پنجاه بیت نوشته و در نزدیک به یک سوم آنها واژه‌های خرد، مغز و دانش را به‌کار برده است، بخوانیم:

چو روزِ تو آید، جهاندار باش؛

خردمند باش و بی‌آزار باش.

نگر تا نپیچی سر از دادخواه!

نبخشی ستمگارگان را گناه!

دلِ زیرْدستان شکارِ تو باد!

خداوندِ پیروز یارِ تو باد!

سخنْ‌چین و بی‌دانش و چاره‌گر

نباید که یابند پیشت گذر.

همه بردباری کن و راستی؛

جدا کن ز دل کژّی و کاستی.

سپهبَد کجا گشت پیمانْ‌شکن،

بخندد بر او نامدار انجمن.

خرد گیر؛ کآرایشِ جانِ توست؛

نگهدارِ گفتار و پیمانِ توست؛

هر آن کس که با آبِ دریا نبرد

بجوید، نباشد خردمند مرد.

گرت رای با آزمایش بُوَد،

همه روزت اندر فزایش بُوَد.

اورمزد ,گاهشمار ,هرمز ,فردوسی ,آغاز ,یلدا ,گاهشمار اعتدالی ,نخستین خرده‌ی ,گاهشمار یزدگردی ,زندگی هرمز منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی شهید مرادی مطلق حسینیه حسین کمال آبادی توپ دانلود فیلمو تی وی لرن آکادمی پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان