????برای شنیدن نوشته، اینجا را کلیک کنید.????
همی خوانَد آن کس که دارد خرَد - شمارهی ۱۹
سامانهی کارآمد خبری
چاپ شده در رومهی اعتماد در تاریخ ۱۳ آذر۹۸
نویسنده: علیرضا قراباغی
گوینده: ناهید اردشیرزاده
موسیقی: سمفونی شماره پنج بتهوون
یکی از نکتههای ظریفی که فردوسی در شاهکار خود نشان میدهد، وجود سامانهی خبرگیری و خبررسانی بسیار توانمند و کارا در آغاز شاهنامه، و نبود چنین سیستمی در آخر شاهنامه است. فردوسی نشان میدهد که در ایران کهن، ستارهشناسی و پیشگویی آینده برپایهی حرکت ستارگان، شیوهای برای اقناع جامعه و یا روحیه دادن به مردم و سپاهیان بوده است ولی در عمل، کارها برپایهی به دست آوردن بسیار دقیق خبرها، و رساندن شتابان آن به مقام تصمیم گیرنده انجام میشده است. چیزی که گستردگی «چشم و گوش شاه»، و «چاپار» کارآمد دوران هخامنشیان را به یاد میآورد. ولی هرچه به پایان دوران ساسانیان نزدیک میشویم، بیخبری از جهان و اطرافیان، و تکیه بر رمل و اسطرلاب و پیشگویی ستارهشناسان بیشتر میشود و این بیت انتقادی دیباچهی شاهنامه را به یاد میآورد:
که: «گیتی به آغاز، چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند؟»
در زمان یزدگرد، عمر خلیفهی دوم، سپاه سعدِ وَقّاص را به جنگ ایران میفرستد. یزدگرد بر این باور است که:
انوشیروان دیده بُد این به خواب
کز این تخت، بپراگَنَد رنگ و آب
ولی رستم فرخزاد را به رویارویی سعد میفرستد. رستم فرخزاد پس از مدتی جنگ، روحیهی خود را از دست میدهد:
همی گفت ک: «این رزم را، روی نیست؛
رهِ آبِ شاهان، بدین جوی نیست.»
بیاورد صُلّاب و اختر گرفت؛
ز روزِ بلا، دست بر سر گرفت.
دگر گفت ک: «از گردشِ آسمان،
پژوهنده مردم شود بدگُمان.
ز چارم، همی بنگرد آفتاب؛
کز این جنگ، ما را بد آید شتاب.
ز بهرام و زهره ست، ما را گزند؛
نشاید گذشتن ز چرخِ بلند.
همان تیر و کیوان برابر شدهست؛
عطارد به برجِ دوپیکر شدهست.
شگفت تر آنکه یزدگرد، برای رهایی ایران به سوی ماهوی سوری میرود و به یاری او امید دارد.
شهنشاه از این خود کی آگاه بود،
که ماهویِ سوریْش بدخواه بود.
به زودی به ناگزیر از دست ماهوی میگریزد و به آسیابی پناه میبرد و به دست آسیابان بیرحمی که به او پناه داده است، به قتل میرسد.
ولی آغاز شاهنامه، حال و هوای دیگری دارد. کاوه از مخفیگاه فریدون با خبر است. خبر سرنگونی ضحّاک در بیتالمقدس به هنگام به فرانک میرسد. فریدون حتی از پشت پردهی شاه یمن و وضعیت دخترانش باخبر است. قارن ویژگیهای دژ الانان را میشناسد. در آغاز بخش حماسی، فردوسی بزرگ نشانههای بیشماری برای خواننده میگذارد تا کارآمدی این سامانهی خبری را ببیند. زال را از نزد سیمرغ آوردهاند، ولی همزمان منوچهر شاه که در کنار دریای گیلان است، باخبر میشود. این همزمانی را فردوسی با واژهی «یکایک» نشان میدهد:
یکایک، به شاه آمد این آگهی،
که: «سام آمد از کوه، با فرّهی».
منوچهر درخواست میکند که زال را نزد او بیاورند، «وز آنجا، سوی زابلستان شود». بعدها زمانی که زال در کنار کابل اردو میزند و با مهراب آشنا میشود، یکی از نامداران ایران آنچنان به توصیف همهی ویژگیهای رودابه میپردازد که گویی او را به اندازهی خویشاوندان نزدیک خود میشناسد.
بیتهای پس از دیدار زال و رودابه، نکتهی ظریفی دارد:
چو خورشید تابان برآمد ز کوه،
برفتند گُردان همه، همگروه.
بدیدند مر پهلوان را به گاه؛
وز آن جایگاه، برگرفتند راه.
همهی پهلوانان بامداد بررسی میکنند که آیا زال بر تخت نشسته است؟! به سخن دیگر، آنها به زال میفهمانند که متوجه غیبت دیشب او شدهاند! برای همین پس از رفتنشان، زال دوباره و بیدرنگ همهی بزرگان را فرا میخواند و راز خود را آشکار میکند زیرا میداند که دیگر تکرار دیدار پنهانی با رودابه امکانپذیر نیست!
ولی فردوسی نشان میدهد که کابل دارای چنین سیستم خبری کارآمدی نیست: زال با موبدان و دانایان گفتگو میکند، نامه ای برای سام میفرستد، سام با ستاره شناسان م میکند، پاسخ سام را پیک به زال میرساند و بانوی میاندار، خبر را به رودابه میگوید. تازه آن زمان است که سیندخت به صورت اتفاقی و نه سازماندهی شده، از راز دو دلداده با خبر میشود.
ولی خبررسانی سامان یافته را در همه جا در میان ایرانیان میبینیم. سام تصمیم میگیرد از گرگساران به نزد منوچهر برود، پیش از رسیدن او، خبررسان منوچهر میرسد و گزارش میدهد! شاه پیشدستی میکند تا سام فرصت طرح چنان موضوعی را نداشته باشد، و از او میخواهد به کابل حمله کند.
سام هنوز به کابل نرسیده است، ولی زال از برنامهی او آگاه میشود و از کابل بیرون میرود تا جلوی حملهی سام را بگیرد! زال هنوز در راه است ولی خبررسان سام، پیشتر به او آگاهی داده است! این سیستم خبرگیری و خبررسانی کارآمد، یعنی ترکیب «چشم و گوش شاه»، و «چاپار» را در همهی بخشهای شاهنامه میتوان دید.
در مورد ستاره شناسی نیز برخلاف روش خرافی پایان دورهی ساسانیان، میبینیم که زال موبدان را فرا میخواند ولی به آنها میفهماند که داوری آنان یا راز ستارهها دربارهی درستی و نادرستی پیوند با رودابه را نمیخواهد بلکه در پی پیشنهاد عملی برای سروسامان گرفتن این پیوند است. منوچهر نیز پیش از فراخواندن ستارهشناسان، تصمیم خود را دربارهی شویی زال و رودابه گرفته و موافقت خود را به آگاهی زال رسانده است. ولی چند روزی صبر میکند تا ستارهشناسان همان نظر را اعلام کنند، موبدان به هوش و خردمندی زال اعتراف کنند، و پهلوانان به جایگاه بالای زال در زورآزمایی ها پی ببرند. به سخن دیگر، منوچهر میکوشد همگان را نسبت به درستی تصمیم خود قانع کند. حتی سام هم که با ستاره شناسان م کرده بود، نظر آنان را حجّت نمیداند زیرا در هیچ جای نامهای که به منوچهر مینویسد، نمیگوید که ستاره شناسان هم با این پیوند همنظر بودهاند.
منوچهر ,میدهد ,کابل ,رودابه ,فردوسی ,همهی ,نشان میدهد ,ستاره شناسان ,شناسان م ,رستم فرخزاد ,آغاز شاهنامه، منبع
درباره این سایت