????برای شنیدن نوشته، اینجا را کلیک کنید.????

شاهنامه‌خوانی از زبان فردوسی خردمند - شماره‌ی ۳۹

پیوند شویی رودابه و زال

چاپ شده در رومه‌ی ستاره‌ی صبح در تاریخ ۶ آذر ۹۸

 

نویسنده: علیرضا قراباغی

گوینده: مریم غریبوند

موسیقی: نوکتورن دو، شوپن

 

پس از آن که منوچهر شاه، شایستگی و خردمندی زال را به موبدان نشان داد و زمینه را برای موافقت عمومی با پیوند دو فرد از نژاد و پیشینه و باور متفاوت فراهم آورد، جشن بزرگی با حضور همه‌ی دانایان و گُردان به افتخار زال برگزار شد. فردوسی شمار حاضران در این جشن را با آوردن «همه انجمن»، «گردان همه» نشان می‌دهد و مانند روزگار ما که گاه فردی سوییچ سواری‌های مهمانان را در اختیار دارد و در پایان مراسم، خودرو هر فرد را برای رفتن او به محل مهمانی می‌آورند، در این بیت همین شیوه را نشان می‌دهد:

خروشیدنِ مردِ بالایْ‌خواه،

یکایک، برآمد ز درگاهِ شاه.

«بالا» به معنای اسب است و «مردِ بالایْ‌خواه» همان کسی است که با «خروشیدن» و فریاد خود، از خدمتکاران می‌خواهد که اسب هر یک از بزرگان را آماده کنند و بیاورند. در فردای این جشن بزرگ، زال گمان می‌کند زمان بازگشت به نزد همسر آینده‌‌اش فرا رسیده است. او همان روز که به پایتخت آمده بود، پاسخ دلخواه خود را دریافت کرده بود و شاه با عقب نشینی از حکم پیشین خود درباره‌ی حمله به کابل، به زال گفته بود که تو را به خواسته و آرزویت خواهم رساند. پس زال که با پیچیدگی‌های ت آشنا نیست و گمان می‌کند موافقت منوچهر کافی است و معنای این تعلل و درنگ را در نمی‌یابد، فردای جشن، «چو برزد زبانه ز کوه آفتاب»، همان بامداد با بیقراری پیش منوچهر می‌رود و زبان برمی‌گشاید:

به شاه جهان گفت که: «ای نیکخوی!

مرا چهرِ سام آمده‌ست آرزوی.»

ولی منوچهر می‌داند که اقناع دیگران، هنوز به کارهای دیگری نیاز دارد. با شوخ طبعی به زال می‌گوید تو دلت برای رودابه تنگ شده است، چرا بهانه‌ی سام را می‌گیری!

بدو گفت شاه: «ای جوانمردِ گُرد!

یک امروز نیزت بباید شمُرد.

تو را بویه‌ی دختِ مهراب خاست؛

دلت را هُشِ سام و زابل کجاست؟»

آنگاه میدان زورآزمایی می‌آراید و پهلوانی زال را به رخ گُردان می‌کشد و همه‌ی بزرگان به دلاوری و برتری زال گواهی می‌دهند. اکنون دیگر زمینه آماده شده است و منوچهر در نامه‌ای به سام می‌نویسد که آرزوهای زال را برآورده کردم. 

زال پیش از رسیدن خود، پیک بادپایی به نزد سام می‌فرستد و خبر بازگشت شادکامانه‌ی خود را به پدر می‌دهد. نکته‌ی درخور توجهی است که در تمام این چند روز که زال از موافقت منوچهر خبر دارد و حتی اکنون که نامه‌ی او را دریافت کرده است، پیک ویژه‌ای برای کابل و به نزد رودابه نمی‌فرستد و در انجام شیوه‌ی مرسوم خواستگاری، شکیباست. این سام، پدر داماد است که خبر را به مهراب، پدر عروس می‌رساند. او هم به سیندخت مژده می‌دهد و از درایت همسر چاره‌گر خود سپاسگزاری می‌کند. مادر به دختر خود در این همسر گزینی آفرین می‌خواند و می‌گوید که عشق، همه‌ی ناهمواری‌ها را هموار می‌کند و ایستادگی بر سر گزینش درست همسر، مخالفت‌ها را در هم می‌شکند:

زن و مرد را، از بلندیْ منش،

نباید به گیتی ز کس سرزنش.

سویِ کامِ دل تیز بشتافتی؛

کنون هرچه جُستی، همه یافتی.

در پس این بیت‌ها، پوزش خواستن مهراب از سیندخت و سیندخت از رودابه نهفته است. همه‌ی آنان در برابر نیروی عشق، صداقت، صمیمیت و پیگیری تا پای جان دو دلداده، تسلیم شده‌اند. سام نیز هنگامی که زال می‌رسد، آمدن سیندخت را برای او باز می‌گوید و با شادمانی تعریف می‌کند که به پیمانش با زال وفادار بوده و حتی پیش از آن که نظر منوچهرشاه آشکار شود، با سیندخت در سه زمینه به توافق رسیده است: به جنگ کابل نرود؛ دو دلداده را به هم برساند؛ و دعوت آنان به مهمانی را بپذیرد. این گفتار، تحول کامل سام را نشان می‌دهد. او برای نخستین بار، مهراب دگراندیش را نه دشمن و خویش اژدها، بلکه «آزاده» می‌خواند و با اشاره به دعوتی که کابلیان کرده‌اند، از زال می‌پرسد:

کنون چیست پاسخ، فرستاده را؟

چه گوییم مهرابِ آزاده را؟

طبیعی است که زال سر از پا نمی‌شناسد. فردوسی مراسم و چگونگی برپایی جشن ازدواج را با جزئیات بازگو می‌کند. از جمله این که خانواده‌ی داماد به کابل می‌روند؛ خانواده‌ی عروس به پیشباز می‌آیند؛ کابل را آذین می‌بندند؛ رامشگران در شهر می‌نوازند؛ دو پدر یکدیگر را در آغوش می‌گیرند؛ سام رونما می‌دهد و عروس خود را که در «خانه‌ی زرنگار»، به زیبایی تمام آرایش شده است می‌بیند؛ برپایه‌ی آیین و کیش پیمانی میان سام و مهراب بسته می‌شود؛ عروس و داماد را روی یک تخت کنار هم می‌نشانند؛ بر سرشان نثار می‌ریزند؛ هدیه‌ها و گنج‌های فراوان عروس در دفتری نوشته می‌شود؛ هفت شب و هفت روز پایکوبی و شادمانی می‌کنند؛ پس از آن نیز سه هفته سام در کاخ شاه کابل مهمان است و پس از یک ماه، همراه با عروس و خانواده‌ی عروس به سیستان می‌روند؛ در آنجا نیز سام سه روز جشن می‌گیرد و سرانجام پادشاهی را به زال می‌سپارد و خود رهسپار گرگساران می‌شود.

عروس ,می‌دهد ,می‌کند ,منوچهر ,رودابه ,کابل ,نشان می‌دهد ,خانواده‌ی عروس ,موافقت منوچهر ,گمان می‌کند ,شویی رودابه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عسل خوب عسل با کیفیت عسل طبیعی عسل درجه 1 فروش عسل عالی اجناس فوق العاده . تاق کالای ارزان استخراج بیت کوین smithmorkel